هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی صبحدم و تأثیر آن بر روح و روان انسان می‌پردازد. شاعر از نمادهای طبیعت مانند آفتاب، شبنم، و باغ برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. در عین حال، مفاهیمی مانند گذر عمر، حسرت، و انتظار نیز در آن مشهود است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۵۱

می‌رسد گویند باز آن آفتاب صبحدم
صبح‌کی خواهد دمید ای من خراب صبحدم

ناله یکسر نغمهٔ ساز شب اندوه ماست
دیدهٔ‌گریان همان جام شراب صبحدم

تخم اشکی چند در چاک جگر افشانده‌ایم
نیست جنس شبنم ما غیر باب صبحدم

یاد تیغت بست چشم انتظار زخم ما
می‌برد خمیازه از مخمور آب صبحدم

دل به وحشت دادم اما گریه دام حیرتست
شبنم آبی می‌کند در شیر ناب صبحدم

غفلت آگاهی‌ست می‌باید مژه برداشتن
دامن شب می‌درد یکسر نقاب صبحدم

زندگی‌کمفرصت است از مدعای دل مپرس
در نفس خون شد سوال بی‌جواب صبحدم

گر سواد عمر روشن‌کرده‌ای هشیار باش
سطر موهوم نفس دارد کتاب صبحدم

این پارتگاه وحشت قابل آرام نیست
عزم‌ گلزاری دگر دارد شتاب صبحدم

پیرگشتی اعتماد عمرت از بیدانشی‌ست
دل منه بر دولت و پا در رکاب صبحدم

آب و رنگ باغ فیض از عالم افراط نیست
به‌ که جز شبنم نیفشاند سحاب صبحدم

غفلت ایام پیری از سر ماوا نشد
سخت دشوار است بیدل ترک خواب صبحدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.