هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و ناکامی در عشق رنج می‌برد. شاعر از سختی‌های صبر، افسردگی دل، و ناامیدی از رسیدن به معشوق سخن می‌گوید. او از زندگی پررنج خود و نرسیدن به آرزوهایش شکایت دارد و احساس می‌کند که حتی مرگ نیز به او رحم نکرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و مرگ نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۲۰۵۲

دلبر شد و من پا به دل سخت فشردم
خاکم به سر ای وای‌که جان رفت و نمردم

جان سختی صبرم چقدر لنگ بر آورد
کاین یک مژه ره جز به قیامت نسپردم

پایم ته سنگ آمد از افسردس دل
تاب رگ خواب از گره آبله خوردم

برگ طرب من ورق لاله برآمد
آه ازکف خونی که سیه گشت و فسردم

دل نیز ز افسردگیم سرمه نوا ماند
بر شیشه اثرکرد سیه روزی دردم

چون شمع قیامت به سرم می‌کند امروز
داغی‌که چرا سر به خرامش نسپردم

ای هستی مبرم چه ندامت هوسیهاست
گیرم دو سه روزت نفسی بود شمردم

بی شربت مرگ اینقدرم داغ تپیدن
فریاد ز آبی‌که ندادند به خوردم

بیدل مژه از خویش نبستم‌ گنه‌ کیست
راحت عملی داشت ‌که من پیش نبردم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.