هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، شاعر سبک هندی، بیانگر احساسات عمیق و پیچیدهی شاعر است. او از عواطفی مانند خشم، شادی، حیرت، ندامت و عشق سخن میگوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعارههای زیبا، حالات درونی خود را به تصویر میکشد. شاعر از تجربیات شخصی خود مانند ناکامیها، جستجوهای معنوی و عشق به زیبایی بینشان سخن میگوید و در نهایت به ندامت از فهم معانی موهوم میرسد.
رده سنی:
18+
این شعر به دلیل استفاده از زبان پیچیده، استعارههای عمیق و مفاهیم عرفانی، برای درک کامل نیاز به دانش ادبی و تجربهی زندگی دارد. مخاطبان جوانتر ممکن است در فهم برخی از مفاهیم و تصاویر شاعرانه با مشکل مواجه شوند.
غزل شمارهٔ ۲۰۵۸
عبث خود را چو آتش تهمت آلود غضب کردم
به هر خاشاک چندان گرم جوشیدم که تب کردم
چو آن طفلیکه رقص بسملش در اهتزاز آرد
نفسها را پر افشان یافتم ناز طربکردم
به داغ صد کلف واسوختم از خامی همت
چو ماه از خانهٔ خورشید اگر آتش طلبکردم
مخواه از موج گوهر جرآت توفان شکاریها
کمند نارسایی داشتم صید ادب کردم
ز حسن بی نشان تا وانمایم رنگ تمثالی
در حیرت زدم آیینهداری را سبب کردم
به مستان مینوشتم بیخودی تمهید مکتوبی
مدادش را دوات از سایهٔ برگ عنب کردم
چوشمع از خلوت و محفل شدم مرهون داغ دل
ز چندین دفتر آخر نقطهای را منتخبکردم
چو گردون هر چه جوشید از غبارم جوهر دل شد
به این یک شیشه خلقی را دکاندار حلبکردم
به مشق عافیت راهی دگر نگشود این دریا
همین چون موج گوهر گردنی را بیعصب کردم
نرفت از طینتم شغل تمنای زمین بوسش
چو ماه نو جبین گر سوده شد ایجاد لب کردم
ندامت داشت بیدل معنی موهوم فهمیدن
به تحقیق نفس روز هزار آیینه شب کردم
به هر خاشاک چندان گرم جوشیدم که تب کردم
چو آن طفلیکه رقص بسملش در اهتزاز آرد
نفسها را پر افشان یافتم ناز طربکردم
به داغ صد کلف واسوختم از خامی همت
چو ماه از خانهٔ خورشید اگر آتش طلبکردم
مخواه از موج گوهر جرآت توفان شکاریها
کمند نارسایی داشتم صید ادب کردم
ز حسن بی نشان تا وانمایم رنگ تمثالی
در حیرت زدم آیینهداری را سبب کردم
به مستان مینوشتم بیخودی تمهید مکتوبی
مدادش را دوات از سایهٔ برگ عنب کردم
چوشمع از خلوت و محفل شدم مرهون داغ دل
ز چندین دفتر آخر نقطهای را منتخبکردم
چو گردون هر چه جوشید از غبارم جوهر دل شد
به این یک شیشه خلقی را دکاندار حلبکردم
به مشق عافیت راهی دگر نگشود این دریا
همین چون موج گوهر گردنی را بیعصب کردم
نرفت از طینتم شغل تمنای زمین بوسش
چو ماه نو جبین گر سوده شد ایجاد لب کردم
ندامت داشت بیدل معنی موهوم فهمیدن
به تحقیق نفس روز هزار آیینه شب کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.