هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از نالههای خود و احساسات عمیقش سخن میگوید. او از عشق، غم، ناامیدی و تلاشهای بیثمر خود مینالد. تصاویری مانند آینه، غبار، پروانه و تیغ به کار رفتهاند تا احساسات پیچیده و متضاد او را نشان دهند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تلاشهایش بیثمر بوده و به دست غریبی از میان رفته است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۱۰۷
زان ناله که شب بی رخت افراخته بودم
درگردن گردون رسن انداخته بودم
این عالم آشفته که هستی است غبارش
رنگیست که من صبح ازل باخته بودم
پرواز غبارم پر طاووس ندارد
همدوش خیالت نفسی تاخته بودم
هیهات که فردا چه شناسم من غافل
دیروز هم آثار تو نشناخته بودم
پیشانیام آخر ز عرق پاک نگردید
کز تاب رخت آینه نگداخته بودم
جز باد نپیمودم ازین دشت توهم
چون صبح طلسم نفسی ساخته بودم
درآتشم از ننگ فضولی چه توانکرد
او در بر و من آینه پرداخته بودم
خاکسترم امروز تسلیگر دود است
پروانهٔ بیتاب همین فاخته بودم
بیدل! ز میان دست غریبی به در آمد
تیغیکه به میدان غرور آخته بودم
درگردن گردون رسن انداخته بودم
این عالم آشفته که هستی است غبارش
رنگیست که من صبح ازل باخته بودم
پرواز غبارم پر طاووس ندارد
همدوش خیالت نفسی تاخته بودم
هیهات که فردا چه شناسم من غافل
دیروز هم آثار تو نشناخته بودم
پیشانیام آخر ز عرق پاک نگردید
کز تاب رخت آینه نگداخته بودم
جز باد نپیمودم ازین دشت توهم
چون صبح طلسم نفسی ساخته بودم
درآتشم از ننگ فضولی چه توانکرد
او در بر و من آینه پرداخته بودم
خاکسترم امروز تسلیگر دود است
پروانهٔ بیتاب همین فاخته بودم
بیدل! ز میان دست غریبی به در آمد
تیغیکه به میدان غرور آخته بودم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.