هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از بیدل، شاعر پارسی‌گوی، بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر است. او از تجربیات خود در مسیر عشق و عرفان سخن می‌گوید، از شکست‌ها و حیرت‌هایش می‌نالد و به وحدت وجود و رسیدن به حقیقت اشاره می‌کند. تصاویری مانند باغ گل، آینه، سبزه، ساغر، و موج گوهرها به‌کار رفته‌اند که همگی نمادهایی از مفاهیم عمیق عرفانی هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده در شعر، درک کامل آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از مضامین مانند حیرت وجودی و شکست عرفانی ممکن است برای سنین پایین‌تر نامفهوم یا غیرجذاب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۲۲

تا درتن باغ‌گل افشان نموگردیدم
رنگی آوردم و گرد سر او گردیدم

جز شکستم ننمودند درین دیر هوس
بارها آینهٔ جام و سبو گردیدم

سبزه‌ام چون مژه ساغرکش سیرابی نیست
زبن چه حاصل‌که مقیم لب جوگردیدم

حیرتم می‌برد از خویش ‌که چون ساغر رنگ
به چه امید شکستم، به چه رو گردیدم

فرصت سلسلهٔ زلف درازست اینجا
من به یک موی میان تو، دو مو گردیدم

خامشی هم چقدر نسخهٔ تحقیق ‌گشود
که من آیینهٔ اسرار مگو گردیدم

خاک ناگشته ز شور من و ما نتوان رست
سرمه جوشیدم و سرکوب گلو گردیدم

چون سحر نیز جهان تهمت جولان منست
نفسی بود که در پردهٔ اوگردیدم

خجلت سجدهٔ خاک در او کرد مرا
آنقدر آب که سامان وضوگردیدم

پیکرم غوطه به صد موج‌گهر زد بیدل
خوش غبار هوس آن سر کو گردیدم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.