هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاری، حالات روحی و عرفانی شاعر را بیان می‌کند. مفاهیمی مانند مستی، جنون، عشق، حیرت و رنج در قالب طبیعت و عناصر آن مانند باد، کوه، دشت و دریاچه‌ها توصیف شده‌اند. شاعر از جدایی از خود و پیوستن به جهانی دیگر سخن می‌گوید و از دردها و آرزوهایش می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون و رنج ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۲۶

بسکه چون طاوو‌س‌، پیچیده‌ست مستی در سرم
جام‌ها در گردش آید گر به خود جنبد پرم

گرد بادم‌، مستی‌ام موقوف کوه و دشت نیست
هر کجا گردید سر در گردش آمد ساغرم

تازه است از من بهار سنبلستان خیال
جوهر آیینهٔ زانو بود موی سرم

موج بر هم خورده دارد عرض سامان حباب
می‌توان تعمیر دل‌ کرد از شکست پیکرم

وحشت آفاق در گرد سحر خوابیده است
می‌کند خلقی جنون تا من‌ گریبان می‌درم

با خیال جلوهٔ خورشید افتاده‌ست‌ کار
همچو شبنم می‌کند بال از نگه چشم ترم

نیستم بی‌ سعی وحشت با همه افسردگی
بلبل تصویرم و تا رنگ دارم می‌پرم

حیرتم حیرت ز نیرنگ بد و نیکم مپرس
برده است آیینه‌ گشتن در جهان دیگرم

نالهٔ عجزم من و بی‌طاقتیهای محال
اینقدر آتش دل بیمار زد در بسترم

صرفه‌ای آرام نتوان برد در تسخیر من
خس به چشم دام می‌افتد ز صید لاغرم

تا به‌ کی بینم به چشم بسته داغ سوختن
همچو اخگر کاش مژگان واکند خاکسترم

از خط لعل‌ که امشب سرمه خواهد یافتن
می پرد بیدل به بال موج چشم ساغرم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.