هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر به ستایش و توصیف معشوق خود می‌پردازد. معشوق در این شعر به عنوان یار، دلبر، محرم، غم‌خوار، قمر، سحر، سپر، ابر شکربار، دین، ایمان، بحر گوهر، مشعله، سلسله، قبله، قافله‌سالار، ره‌زن، ره‌بر، ماه، مشتری، گنج، یوسف، موسی، عیسی، نور، احمد، مونس، دولت و حیدر توصیف شده است. شاعر از معشوق خود درخواست‌های مختلفی دارد و از او می‌خواهد که بارش را سبک کند و به او کمک نماید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و دینی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۷۹۸

ای یارِ من، ای یارِ من، ای یارِ بی‌زِنْهارِ من
ای دِلْبَر و دِلْدار من، ای مَحرَم و غَم­خوارِ من

ای در زمینْ ما را قَمَر، ای نیم‌شب ما را سَحَر
ای در خَطَر ما را سِپَر، ای ابرِ شِکَّربارِ من

خوش می‌رَوی در جانِ من، خوش می‌کُنی دَرمانِ من
ای دین و ای ایمانِ من ای بَحْرِ گوهردارِ من

ای شب‌روان را مَشْعله، ای بی‌دلان را سِلْسِله
ای قبلهٔ هر قافله، ای قافله سالارِ من

هم رَهْ‌زَنی هم رَهْ‌بَری، هم ماهی و هم مُشتری
هم این‌سَری، هم آن‌سَری، هم گنج و اِسْتِظْهارِ من

چون یوسُفِ پیغامبری، آیی که خواهم مُشتری
تا آتشی اَنْدَرزَنی، در مصر و در بازارِ من

هم موسی‌یی بر طورِ من، عیسیِّ هر رَنْجورِ من
هم نورِ نورِ نورِ من، هم اَحْمدِ مُخْتارِ من

هم مونِسِ زندانِ من، هم دولَتِ خندانِ من
وَاللّهْ که صد چندانِ من، بُگْذشته از بسیارِ من

گویی مرا بَرجِه، بِگو، گویم چه گویم پیشِ تو؟
گویی بیا حُجَّت مَجو، ای بَندهٔ طَرّارِ من

گویم که گنجی شایگان، گوید بلی، نی رایگان
جان خواهم و آن‌گَه چه جان، گویم سَبُک کُن بارِ من

گَر گنج خواهی سَر بِنِهْ، وَرْ عشقْ خواهی جانْ بِدِه
در صَف دَرآ، واپَسْ مَجِه، ای حِیْدَرِ کَرّارِ من
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.