هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود مانند یأس، تنهایی و آرزوی رهایی سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند ناله‌های کوه، آینه‌ی زنگ‌زده، و خار تکلف، حالات درونی خود را بیان می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، خیال، و جنون اشاره دارد و از صنایع ادبی برای تقویت معنا استفاده می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و درک کامل آن نیاز به تجربه‌ی زندگی و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۶۸

شبی‌که بی‌توجهان را به یاس تنگ برآرم
ز ناله‌ای ‌که ‌کنم ‌کوه را ز سنگ برآرم

چه دولتی‌ست‌ که در یاد آن بهار تبسم
نفس قدح به‌ کف و ناله‌ گل به چنگ برآرم

به نیم‌ گردش چشمی‌ که واکشم به خیالت
فرنگ را چو غبار از جهان رنگ برآرم

چه ممکن است‌که تمثال آفتاب نبندد
چو سایه آینه‌ای را که من ز زنگ برآرم

صفاست حوصله پرداز بحر ظرفی دلها
زآب آینه من هم سرنهنگ برآرم

ازین دلی‌ که چو آماج بوی امن ندارد
نفس دمی که بر آرم همان خدنگ بر آرم

شکست چینی فغفورگو سفال بر آمد
چه صنعت است که مو از خمیر سنگ بر آرم

نریخت سعی زمینگیری‌ام به حاصل دیگر
جز این‌ که خار تکلف ز پای لنگ برآرم

خمار تا به کی‌ام بی‌دماغ حوصله دارد
خوش است جام می از شیشه‌ها به رنگ برآرم

ز چرخ چندکشم انفعال شیشه دلیها
روم جنون‌ کنم و پوست زین پلنگ برآرم

هزار رنگ‌گریبان درد جنون ندامت
که من چو صبح نفس زبن قبای تنگ برآرم

به ششجهت ‌گل خورشید بستم و ننمودم
به حیرتم من بیدل دگرچه رنگ برآرم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.