هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر عشق عمیق و ایثارگرانه شاعر به معشوق است. او حاضر است همه چیز را فدا کند، اما به ذلت و تزویر تن نمی‌دهد. شعر همچنین به مفاهیمی مانند جدایی از راحت طلبی، نفی تظاهر، و رسیدن به حقیقت عشق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۸۲

ز سودای چشم تو تا کام ‌گیرم
دو عالم فروشم دو بادام گیرم

شهید وفایم ز راحت جدایم
نه مردم به ذوقی که آرام گیرم

سیه مست شهرت نی‌ام ورنه من هم
چو نقش نگین صبح در شام گیرم

ز بس همتم ننگ تزویر دارد
محالست اگر دانه در دام گیرم

چنین‌ کز طلب بی‌نیاز است طبعم
گدا گر شوم ترک ابرام گیرم

چوشبنم چه لافم به سامان هستی
مگر از عرق صورتی وام گیرم

درین انجمن مشرب غنچه دارم
زنم شیشه بر سنگ تا جام‌گیرم

زمانی شود خواب عیشم میسر
که چون نقش پا سایه بر بام گیرم

کمند نفس حرص صیاد عنقاست
به ‌این نارسایی مگر نام گیرم

جهان نیست جز اعتبار من و تو
تو تحقیق دان‌ گر من اوهام‌ گیرم

تجاهل سر و برگ هستی است بیدل
همه گر وصالست پیغام گیرم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.