هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از گذر سریع عمر و فرصت‌های از دست رفته می‌گوید. او با تصاویری مانند آتش در آب و سوار بر توسن برق، به بی‌ثباتی زندگی اشاره می‌کند. همچنین از عشق، انتظار و ندامت سخن می‌گوید و در نهایت به پذیرش سرنوشت و مقاومت در برابر مشکلات می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، مانند گذر عمر، فرصت‌های از دست رفته و مقاومت در برابر مشکلات، برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و تأمل‌برانگیز است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۸۴

سراغ عیش ز عمر نمانده می‌گیرم
اثر ز آتش در آب رانده می‌گیرم

رمید فرصت و من غرهٔ خیال‌ که من
سوار توسن برق جهانده می‌گیرم

سحر گذشت و شب آمد بیا که باز چو شمع
رهی ز یاس به پایان رسانده می‌گیرم

به وادیی که‌ کشد حرص تشنه‌کام زبان
عرق ز جبههٔ خجلت دمانده می‌گیرم

هلاک بوی لبی بودم انتظارم‌ گفت‌:
غمین مشو به‌کنارش نشانده می‌گیرم

مرا همین سبق از مکتب ادب ‌کافی‌ست
که نام یار به لب نگذرانده می‌گیرم

زناله تا نفس واپسین یقینم نیست
که دامن‌که به دست فشانده می‌گیرم

به ضبط عمر سبکرو شتابم اینهمه نیست
عنان دو روز دگر هم دوانده می‌گیرم

گذشته‌ام به رکاب‌گذشتگان و هنوز
سراغ خود به قفا بازمانده می‌گیرم

سواد نامه چو صبحم نهان نمی‌ماند
نفس دو سطر هوایی‌ست خوانده می‌گیرم

چو شمع بیدل اگر صد رهم شهیدکنند
دیت زگردن شمشیر رانده می‌گیرم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.