هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق، جستجوی معنوی، حیرت، وهم و یقین، و گذر از خود می‌پردازد. شاعر از سجده و عبادت خود سخن می‌گوید، اما آن را به عنوان تفاخر نمی‌فروشد. او از حیرت و تلاش برای رسیدن به حقیقت می‌گوید و این که چگونه وهم و خیال مانع درک اسرار وجود می‌شوند. شعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالات روحی و عرفانی شاعر را به نمایش می‌گذارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۱۷

زبن سجدهٔ خود دار تفاخر چه فروشم
در راه تو افتاده سرم لیک به دوشم

چون موج‌گهر پای من و دامن حیرت
سعی طلبی بود که‌ کرد آبله پوشم

تغییر خیالی دهم و بگذرم از خویش
بر رنگ سواد است جنون تازی هوشم

خرسندی اوهام ز اسرار چه فهمد
آنسوی یقین مژده رسانده‌ست سروشم

مجبور ترددکدهٔ وهم چه سازد
روزی دو نفس بال فشان است به‌گوشم

چیزی ز من و ما بنمایم چه توان‌ کرد
گرم است دکان آینه داری بفروشم

زبن بزم به جز زحمت عبرت چه ‌کشد کس
طنبور تقاضای همین مالش گوشم

چون دیدهٔ آهو رمی افروخت چراغم
کز دامن صحرا نتوان کرد خموشم

دور است به مژگان بلند تو رسیدن
من سرمه نگشتم چه‌کنم‌گر نخروشم

بیدل چو خم می چقدر دل به هم آید
تا من به ‌گداز آیم و با خویش بجوشم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.