هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق، حسرت، حیرت، و تنهایی است. شاعر از وصل و فراق، از دست دادن فرصت‌ها، و اضطراب درونی خود سخن می‌گوید. تصاویر شاعرانه مانند موج، آفتاب، شمع، و گل به غنای عاطفی متن افزوده‌اند. شاعر در نهایت به حیرت و حسرت خود اعتراف می‌کند و از ناتوانی در بیان کامل احساساتش می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۱۹

ندانم مژدهٔ وصل‌ که شد برق افکن هوشم
که همچون موج از آغوشم برون می‌تازد آغوشم

به صد خورشید نازد سایهٔ اقبال شام من
که عمری شد چو خط تسلیم آن صبح بناگوشم

به حیرت بس که جوشیدم نگاه افسرده مژگان شد
من آن آیینه‌ام‌ کز شوخی جوهر نمد پوشم

به هر افسردگی از تهمت بیدردی آزادم
چو تار ساز در هر جا که باشم ناله بر دوشم

وداع غنچه‌،‌ گل را نیست جز پرواز مخموری
دل از خود رفت و بر خمیازه محمل بست آغوشم

چو خواب مردم دیوانه تعبیرم جنون دارد
به یاد من مکش زحمت فراموشم‌، فراموشم

حدیث حیرتم باید ز لعل یار پرسیدن
چه می‌گوید که آتش می‌زند در کلبهٔ هوشم

چه سازم کز بلای اضطراب دل شوم ایمن
خموشی هم نفس دزدیده فریادست در گوشم

ز کس امید دلگرمی ندارد شعلهٔ شمعم
به هر محفل ‌که باشم با شکست رنگ در جوشم

بجز حسرت چه اندوزم به جز حیرت چه پردازم
نگاهم بیش ازینها بر نمی‌تابد بر و دوشم

مبادا هیچکس یا رب زیانکار پشیمانی
دل امروز هم شب کرد داغ فرصت دوشم

کجا بست از زبان جوهر آیینه ‌گویایی
چراغ دودمان حیرتم بسیار خاموشم

حضور آفتاب از سایه پیدایی نمی‌خواهد
دمی آیم به یاد خود که او سازد فراموشم

به یاد آن میان عمریست از خود رفته‌ام بیدل
چو رنگ‌ گل به باد ناتوانی می‌پرد هوشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.