هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و درونی شاعر است که از خاموشی، ناکامی، عشق نافرجام، و حسرت سخن می‌گوید. شاعر از تنهایی، اضطراب، و ناله‌های درونی خود می‌گوید و به تصاویری مانند چراغ خیال، آیینه، و گل اشاره می‌کند تا احساساتش را بیان کند. در نهایت، شعر به حسرت و شوقی می‌پردازد که درون شاعر شعله می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی، و تفکرات فلسفی است که درک آن‌ها برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت و ناکامی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۲۰

نه مضمون نقش می‌بندم نه لفظ از پرده می‌جوشم
زبانم گرم حرف کیست کاین مقدار خاموشم

به چندین شعله روشن نیست از من پرتو دوری
چراغان خیالم کسوت فانوس می‌پوشم

چه خواهم کرد اگر آیینه گردد برق دیدارش
تحیر مژده‌ای دارد که من نشنیده مدهوشم

چو صبحم زین چمن یک گل به کام دل نمی‌خندد
ندانم اینقدر بهر چه واکردند آغوشم

نواهای بساط دهر نذر ناشنیدنها
به شور اضطراب دل‌ که سیمابی‌ست درگوشم

دل از من شوخی عرض من و ما بر نمی‌دارد
درین آیینه باید بود چون تمثال خاموشم

خرام تیر می‌سازد کمان را حلقهٔ شیون
به هنگام وداعت ناله می‌جوشد ز آغوشم

حریف درد دل جز با ضعیفی بر نمی‌آیی
چو چنگ آخر خمیدن بست بار ناله بر دوشم

تپیدنهای ناکامیست مضراب خروش من
به جام آرزو خون می‌خورم چندانکه می‌جوشم

فزود ازگردش رنگم غرور مستی نازت
نگاهت می‌زند ساغر به قدر رفتن هوشم

به قاصد گر نگویم درد دل ناچار معذورم
زمانی یاد توست آندم فراموشم فراموشم

چه حسرت‌ها که در خاکسترم خون می‌خورد بیدل
سپند شوقم و از ناله خالی‌گشته آغوشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.