هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناامیدی، درماندگی و تحیر در زندگی است. شاعر خود را مانند شمعی می‌داند که از پای تا سر در رنج است و از فقدان عزم و اراده برای ادامه راه شکایت می‌کند. او از دوری و مستی خود می‌گوید و احساس می‌کند که در مکتب تحیر، خطی ناخوانا بر تن دارد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات ناامیدی و درماندگی نیاز به بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۲۸

نه گر‌دون بلندی نی زمین پستی خویشم
چو شمع‌ از پای تا سر پشت پای هستی خویشم

نوا سنج‌ چه مضراب‌ است ساز فرصتم ‌یارب
که دارد تا جبین غرق عرق تردستی خویشم

نفس هرگام مینا می‌زند بر سنگ می‌گوید
به این دوری که دارم بیدماغ مستی خویشم

ندارم جوهر عزمی که احرام نشان بندم
ز یأس ‌آماجگاه ‌ناوک‌ بی ‌شستی خویشم

بیاض نسخهٔ دیگر نیامد در کفم بیدل
درتن مکتب تحیر خوان خط دستی خویشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.