هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دوری از هیاهوی دنیا و تأمل درونی سخن میگوید. او به زیباییهای طبیعت و عشق الهی اشاره میکند و از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به کمال معنوی میسراید. همچنین، از گذر زمان و فرصتهای از دست رفته اظهار تأسف میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر برای درک و تجربه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۲۲۲۹
در مکتب تأمل فارغ ز صوت و حرفم
بویی به غنچه محوم خطی به نقطه حرفم
تا دل نفس شمارست هر جا روم بهارست
طاووس عالم رنگ لعبتگر شگرفم
نام توبی تصنع درس کمال من بس
یارب مخواه از این بیش مصروف نحو و صرفم
چون صبح تا رمیدم غیر از عدم ندیدم
کمفرصتی درین بزم با کس نبست طرفم
خفتکش حبابم از فطرت هوایی
گر جیب دل شکافم غواص بحر ژرفم
موی سفید تا کند خشت بنای فرصت
سیل است آنچه بر خویش تلکردهست برفم
بیدل به خامی طبع معیارم ازعرقگیر
آیینه می تراود از انفعال ظرفم
بویی به غنچه محوم خطی به نقطه حرفم
تا دل نفس شمارست هر جا روم بهارست
طاووس عالم رنگ لعبتگر شگرفم
نام توبی تصنع درس کمال من بس
یارب مخواه از این بیش مصروف نحو و صرفم
چون صبح تا رمیدم غیر از عدم ندیدم
کمفرصتی درین بزم با کس نبست طرفم
خفتکش حبابم از فطرت هوایی
گر جیب دل شکافم غواص بحر ژرفم
موی سفید تا کند خشت بنای فرصت
سیل است آنچه بر خویش تلکردهست برفم
بیدل به خامی طبع معیارم ازعرقگیر
آیینه می تراود از انفعال ظرفم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.