هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق و بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است. شاعر از تسلیم و فداکاری خود در راه عشق می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند او را از این عشق بازدارد. او خود را غرق در راز و نیاز و درد عشق می‌داند و از هرگونه تعلقات دنیوی و اخروی بیزار است. شعر پر از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا مانند ساغر عشق، غبار عالم، مجمر عشق، و آیینه عشق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد تا به‌طور کامل درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۲۳۰

به صدگردون تسلسل بست دور ساغر عشقم
که گردانید یارب اینقدر گرد سر عشقم

سیاهی می‌کنم اما برون از رنگ پیدایی
غبار عالم رازم سواد کشور عشقم

نه دنیا عبرت آموزم نه عقبا حسرت اندوزم
به هیچ آتش نمی‌سوزم سپند مجمر عشقم

به صیقل‌کم نمی‌گردد غرور زنگ خودبینی
مگر آیینه بر سنگی زند روشنگر عشقم

عنان بگسست عمر و من همان خاک درش ماندم
نشد این بادبان آخر حریف لنگر عشقم

غمم‌، دردم‌، سرشکم‌، ناله‌ام‌، خون دلم‌، داغم
نمی‌دانم عرض ‌گل ‌کرده‌ام یا جوهر عشقم

گهی‌صلحم ،‌گهی‌جنگم‌،‌گهی‌مینا ،‌گهی‌سنگم
دو عالم‌گردش رنگم جنون ساغر عشقم

چو شمع ازگردنم حق وفا ساقط نمی‌گردد
درآتش هم عرق دارم خجالت پرور عشقم

نی‌ام نومید اگر روزی دو احرام هوس دارم
که من چون داغ هر جا حلقه ‌گشتم بردر عشقم

نه فخرکعبه دلخواهم نه ننگ دیر اکراهم
سر تسلیم و فرش هر چه خواهی چاکر عشقم

ندارد موی مجنون شانه‌ای غیر از پریشانی
چه امکانست بیدل جمع‌ گردم دفتر عشقم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.