هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر است که از عشق و هجران رنج می‌برد. او خود را مانند پروانه‌ای می‌داند که در آتش شمع عشق می‌سوزد و از بی‌تابی و بی‌طاقتی خود سخن می‌گوید. شاعر از ناامیدی و حیرت خود در جهان سخن می‌گوید و احساس می‌کند که جهان از حیرت او آینه‌زار شده است. او همچنین به مستی و نشئه‌های تمنا اشاره می‌کند و از عشق و آرزوهایش می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۳۲

در حسرت ‌آن شمع طرب بعد هلاکم
پروانه توان ریخت ز هر ذرهٔ خاکم

خونم به صد آهنگ جنون ناله فروش است
بی‌تاب شهید مژهٔ عربده‌ناکم

بی‌طاقتیم عرض نسب نامهٔ مستی است
چون موج می از سلسلهٔ ریشهٔ تاکم

امروز که خاک قدم او به سرم نیست
نامرد حریفی ‌که نفهمد ز هلاکم

عالم همه از حیرت من آینه زارست
بالیده نگاهی ز سمک تا به سماکم

گو شاخ امل سر به هوا تاخته باشد
چون ریشه به هر جهد همان در ته خاکم

فریاد که دیوانهٔ من جیب ندارد
چون غنچه مگر دل دهد آرایش چاکم

عمریست نشانده‌ست به صد نشئه تمنا
اندیشهٔ مژگان تو در سایهٔ تاکم

تر نیستم از خجلت آیینهٔ هستی
تمثال کشیده‌ست ته دامن پاکم

از بال هما کیست‌ کشد ننگ سعادت
بیدل ز سرما نشود سایهٔ ما کم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.