هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، با زبانی رمزآلود و پر از استعاره، به موضوعاتی مانند عشق، جستجوی معنوی، رنج‌های بشری، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر با تکرار عبارت «که من می‌دانم» بر یقین خود نسبت به حقایق پنهان زندگی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۲۲۶۶

باز دل مست نوایی‌ست که من می‌دانم
این نوا نیز ز جایی‌ست‌که من می‌دانم

محمل و قافله و ناقه درین وحشتگاه
گردی از بانگ درایی‌ست‌که من می‌دانم

خونم آخر به‌ کف پای‌ کسی خواهد ریخت
این همان رنگ حنایی‌ست‌که من می‌دانم

چشم واکردم و توفان قیامت دیدم
زندگی روز جزایی‌ ست ‌که من می‌دانم

آب‌گردیدن و موجی ز تمنا نزدن
پاس ناموس حیایی‌ست که من می‌دانم

نیست راهی که به‌کاهل‌قدمی‌طی نشود
پای خوابیده عصایی‌ست که من می‌دانم

در مقامی که بجایی نرسد کوششها
ناله اقبال رسایی‌ست که من می‌دانم

ساز تحقیق ندارد چه نگاه و چه نفس
سر این‌رشته بجایی‌ست که من می‌دانم

طلبت یأس تپیدن هوس عشق وفاست
کار دل نام بلایی‌ست که من می‌دانم

ای غنا شیفته با ‌این دل راحت محتاج
فخر مفروش گدایی‌ست که من می‌دانم

عشق زد شمع‌ که ای سوختگان خوش باشید
شعله هم آب بقایی‌ست که من می‌دانم

حیرتم سوخت ‌که از دفتر عنقایی او
جهل هم نسخه‌ نمایی‌ست‌ که من می‌دانم

بود عمری به برم دلبر نگشوده نقاب
بیدل این نیز ادایی‌ست که من می‌دانم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.