هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و غنایی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، تنهایی، مرگ و جستجوی معنوی است. شاعر از مفاهیمی مانند اشک، آتش، پرواز، مرگ و عروج سخن میگوید و به مفاهیم عرفانی مانند فنا در عشق و قطع امید از دنیا اشاره میکند. همچنین، احساسات شخصی و دردهای درونی شاعر به وضوح قابل مشاهده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و تنهایی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۲۲۸۲
شمعسان چشمی کز اشک آتشین تر میکنم
گردن مینا به دستم می به ساغر میکنم
شعلهها را سیر خاکستر عروجی دیگر است
جمله پروازم اگر سر در ته پر میکنم
گر بخوانم قصهٔ عیش تهی از خود شدن
عالمی را بهر این کشتی قلندر میکنم
دستگاه قطع امید دو عالم سرکشیست
چون دم شمشیر پهلویی که لاغر میکنم
مرگ میخندد به فهم غافل من تا ابد
بی تو گر یک لحظه خود را زنده باور میکنم
گر همه تنهایی اقبال است ننگ اختریست
گریه بر حال یتیمیهای گوهر میکنم
صد نیستان نالهٔ بیمار دارد در بغل
آن نمی کز بوریایش فکر بستر میکنم
پُر تبهکارم مپرس از معبد توفیق من
بیشتر غسل از فشار دامن تر میکنم
چون خط پرگار میباید زمینگیرم گذشت
زیر پا میآیدم سر گر رهی سر میکنم
چشم یعقوبم که در راه نسیم پیرهن
بوی گل پرورده بادامی مقشُر میکنم
دامن مقصود صبحم پر بلند افتاده است
دست بر خود میفشانم گرد دیگر میکنم
هیچکس بیدل رهین منت راحت مباد
کوه میگردد همه گر سایه بر سر میکنم
گردن مینا به دستم می به ساغر میکنم
شعلهها را سیر خاکستر عروجی دیگر است
جمله پروازم اگر سر در ته پر میکنم
گر بخوانم قصهٔ عیش تهی از خود شدن
عالمی را بهر این کشتی قلندر میکنم
دستگاه قطع امید دو عالم سرکشیست
چون دم شمشیر پهلویی که لاغر میکنم
مرگ میخندد به فهم غافل من تا ابد
بی تو گر یک لحظه خود را زنده باور میکنم
گر همه تنهایی اقبال است ننگ اختریست
گریه بر حال یتیمیهای گوهر میکنم
صد نیستان نالهٔ بیمار دارد در بغل
آن نمی کز بوریایش فکر بستر میکنم
پُر تبهکارم مپرس از معبد توفیق من
بیشتر غسل از فشار دامن تر میکنم
چون خط پرگار میباید زمینگیرم گذشت
زیر پا میآیدم سر گر رهی سر میکنم
چشم یعقوبم که در راه نسیم پیرهن
بوی گل پرورده بادامی مقشُر میکنم
دامن مقصود صبحم پر بلند افتاده است
دست بر خود میفشانم گرد دیگر میکنم
هیچکس بیدل رهین منت راحت مباد
کوه میگردد همه گر سایه بر سر میکنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.