هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ هستی، عجز و ناتوانی انسان در برابر تقدیر، و دوری از مقصد است. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، حالات روحی خود را توصیف می‌کند و از رنج‌ها، آرزوها و تنهایی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربهٔ زندگی دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان از آن بهره‌مند هستند. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۸۹

صفحهٔ هستی شرر تاراج آهی می‌کنم
یک نگه سیر چراغان جلوه‌گاهی می‌کنم

تا غبار من به ناز آسمانی پر زند
مشت خاکی هست نذر شاهراهی می‌کنم

آنقدر واماندهٔ عجزم که مانند هلال
سیر ابرو تا جبین در عرض ماهی می‌کنم

دوری مقصد به این نیرنگ هم می‌بوده است
کز خیال پر به خود هم اشتباهی می‌کنم

هیچکس را جز حیا در جلوه‌گاهش بار نیست
چشم می‌گردد عرق تا من نگاهی می‌کنم

در طریق عجز همدوشم به وضع آبله
سر به پایی می‌گذارم قطع راهی می‌کنم

گر بهشتم مدعا می‌بود تقوا کم نبود
امتحان رحمتی دارم گناهی می‌کنم

دوستان معذور کز سر منزل وضع شعور
بس که دورم یاد خود هم گاه‌گاهی می‌کنم

اینقدر هم مشرب گرداب غفلت داشته‌ست
در محیط از جیب خویش ایجاد چاهی می‌کنم

قامت پیری سرم در دامن زانو شکست
شوق پندارد خیال کج‌کلاهی می‌کنم

بس که چون صبحم تنک سرمایه افتاده‌ست شوق
می‌درم صد جیب تا اظهار آهی می‌کنم

بیدل از سیر بهارستان امکانم مپرس
بس که رنگم می‌پرد هر سو نگاهی می‌کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.