هوش مصنوعی: این متن شعری است که در ستایش شمس‌الدین تبریزی، عارف و مرشد مولانا، سروده شده است. شاعر در این شعر، شمس‌الدین را به عنوان نور آسمان و زمین، چراغ غیب‌بین، و مخدوم جان خود توصیف می‌کند. او از تأثیر عمیق شمس‌الدین بر جان و دل خود سخن می‌گوید و او را منبع اقبال، شرف، و روشنایی می‌داند. شاعر همچنین به نقش شمس‌الدین در هدایت و ارتقای روحانی خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱۲

ای نورِ افلاک و زمین چَشم و چراغِ غَیب بین
ای تو چُنین و صد چُنین مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین

تا غَمْزه‌اَت خون ریز شُد وان زُلفْ عَنْبَربیز شُد
جانْ بَنده تبریز شُد مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین

خورشیدِ جانْ هَمچون شَفَق در مَکْتَبِ تو نوسَبَق
ای بَنده‌اَت خاصانِ حَق مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین

ای بَحْرِ اقَبال و شَرَف صد ماه و شاهَت در کَنَف
بَرداشتم پیشِ تو کَف مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین

ای هم مُلوک و هم مَلَک در پیشَت ای نورِ فلَک
از همدِگَر مِسکین تَرَک مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین

مَطْلوبِ جُمله جان‌ها جان را سویِ اِجْلال‌ها
تو داده پَرّ و بال‌ها مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین

دل را زِ تو حالی دِگَر در سَلْطَنت قالی دِگَر
تا پَرَّد از بالی دِگَر مَخْدومِ جانَم شَمسِ دین
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.