هوش مصنوعی: متن حاضر یک شعر طنزآمیز است که در آن شاعر از دست دادن خر خود را توصیف می‌کند و با طنز و کنایه به وضعیت خود و اطرافیانش می‌پردازد. او از رفتن خر خود ابراز خوشحالی می‌کند و به جای آن، به گاو و دیگر حیوانات اشاره می‌کند که برایش اهمیتی ندارند. شاعر همچنین به رفتارهای ناخوشایند خر و گاو اشاره می‌کند و در نهایت به بازار خران می‌رود و از دیدن خرها و بندگان آنها خسته می‌شود.
رده سنی: 15+ این متن حاوی مفاهیم طنزآمیز و کنایه‌هایی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم موجود در متن ممکن است نیاز به درک بالاتری از زبان و ادبیات فارسی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱۳

کو خَرِ من؟ کو خَرِ من؟ پار بِمُرد آن خَرِ من
شُکر خدا را که خَرَم بُرد صُداع از سَرِ من

گاو اگر نیز رَوَد تا بِرَوَد غَم نخورم
نیست زِ گاو و شِکَمَش بویِ خوشِ عَنْبَرِ من

گاو و خَری گَر بِرَوَد بادْ اَبَد در دو جهان
دِلْبَر من دِلْبَرِ من دِلْبَرِ من دِلْبَرِ من

حَلْقه به گوش است خَرَم گوشِ خَر و حَلْقه زَر؟
حیف نِگَر حیف نِگَر وازَرِ من وازَرِ من

سَر کَشَد و رَهْ نَرَوَد ناز کُند جو نَخورَد
جُز تَلِ سِرگین نَبُوَد خِدمَتِ او بر دَرِ من

گاوْ بَرین چَرخِ بَرین گاوِ دِگَر زیرِ زمین
زین دو اگر من بِجَهَم بَخت بُوَد چَنْبَر من

رفتم بازارِ خَران این سو و آن سو نِگَران
از خَر و از بَنده خَر سیر شُد این مَنْظَرِ من

گفت کسی چون خَرِ تو مُرد خری هست بِخَر
گفتم خاموش که خَر بود به رَهْ لَنْگَرِ من
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.