هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر در زندگی است. او از نرسیدن به آرزوها، شکست در عشق و معنویت، و احساس بی‌پناهی و بی‌هدفی سخن می‌گوید. تصاویری مانند سایه، غبار، و شبنم نشان‌دهنده‌ی بی‌ثباتی و زوال هستند. شاعر با لحنی حزن‌انگیز از ناکامی‌های خود و دیگران می‌نالد و به بی‌فایده بودن تلاش‌های انسان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، لحن یأس‌آلود و پرداختن به مفاهیمی مانند مرگ و ناکامی ممکن است برای خوانندگان جوان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۶۲

سودیم سراپا و به پایی نرسیدیم
از خویش گذشتیم و بجایی نرسیدیم

کردیم گل از عالم اندیشهٔ قدرت
دستی که به دامان دعایی نرسیدیم

شیرینی‌گفتار ز ما ذوق عمل برد
چون وعدهٔ ناقص به وفایی نرسیدیم

تا رخت نبردیم به سر چشمهٔ خورشید
چون سایه به صابون صفایی نرسیدیم

واماندن ما زحمت پای دگرانست
ای آبله ما نیز بجایی نرسیدیم

آن بی‌پر و بالیم‌که در حسرت پرواز
گشتیم غبار و به هوایی نرسیدیم

ای بخت سیه نوحه به محرومی ماکن
آیینه شدیم و به لقایی نرسیدیم

افسانهٔ هستی چقدر خواب فسون داشت
مردیم و به تعبیر فنایی نرسیدیم

مطلب به نفس سرمه شد از درد تپیدن
فریاد که آخر به صدایی نرسیدیم

شبنم همه تن آب شد از یک نظر اینجا
ما هرزه نگاهان به حنایی نرسیدیم

بیدل من و گرد سحر و قافلهٔ رنگ
رفتیم به جایی که به جایی نرسیدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.