هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و پیچیده‌ای مانند تنهایی، بیگانگی، تضادهای درونی، و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند نور و ظلمت، کمال و نقصان، و خیال و واقعیت استفاده می‌کند تا وضعیت انسانی را به تصویر بکشد. او از احساس گمگشتگی، ناامیدی، و جستجوی هویت سخن می‌گوید و به مفاهیم فلسفی و عرفانی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند تنهایی و بیگانگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۶۹

فریاد کز توهم نامحرم حضوریم
خفاش بی‌نصیبیم ظلمت‌شناس نوریم

زان دم ‌که دامن ‌کل رفته‌ست از کف ما
در احتیاج هر جزو مجنونتر از ضروریم

پیوند هیچ دارد از آگهی‌ گسستن
ناآشنای خویشیم بیگانهٔ شعوریم

ما را نمی‌توان یافت بیرون از این دو عبرت
یا ناقص‌الکمالیم یا کامل‌القصوریم

آشوب لن ترانی‌ست هنگامه ساز عبرت
زین‌ کسوتی‌ که داریم فانوس شمع طوریم

خواه از تلاش همت خواه از تردد حرص
در هر صفت جهانی داریم و نا صبوریم

در ساز ما نهفته‌ست احیای عالم وهم
عمری‌ست چون د‌م صبح توفان خروش صوریم

هر کس به سعی بینش محرم سراغ ما نیست
در عرصهٔ خیالی گرد خرام موریم

این انفعال جاوید یا رب ‌کجا برد کس
گمگشتهٔ خفاییم آوارهٔ ظهوریم

دوزخ ز شرمساری کوثر شود جبینش
گر اینقدر بداند ما را که‌، از که دوریم

رسوایی تعین نتوان به وهم پوشید
این به‌ که چشم بندیم بند قبای عوریم

بیدل زیارت ما روزی دو مغتنم گیر
از بس که خاکساریم کیفیت قبوریم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.