هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، رنج، ناتوانی و حسرت است. شاعر از ناتوانی در بیان معانی عمیق، رنج عشق و حسرت، و تقابل بین غرور و ضعف وجودی خود سخن میگوید. تصاویر شاعرانه مانند اشک، ناله، شمع، و سایه به غنای عاطفی شعر افزودهاند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۲۳۷۸
نه لفظ از پرده میجوشد نه معنی میدهد رویم
همان یک رفتن دل میکند گرد آنچه میگویم
مپرس ازمزرع بیحاصل نشو و نمای من
چو تخم اشک میکارم گداز ناله میرویم
به چندین ناز خونم میچکد در پردهٔ حسرت
تغافل بسملم یعنی شهید تیغ ابرویم
ندارم از هجوم ناتوانی رنگ گرداندن
به رنگ سایه گر آتش نهی در زیر پهلویم
ز بس شخص نمودم آب شد از شرم پیدایی
عرق میچینم از آیینه گر تمثال میجویم
تو فرصت وانما تا من کنم تدبیر آرایش
به رنگ دود شمع از شانه دارد شرم گیسویم
به جا واماندهام چون شمع لیک از ننگ افسردن
به دوش شعله محمل میکشد عجز تک و پویم
نیام گوهر که هر یکقطره آبم بگذرد از سر
اگرتوفان مدّ چون موج بوسد پای زانویم
غرور هستیام با تیغ نازش بر نمیآید
به این گردن که میبینی به صد باریکی مویم
ز عدل ناتوانی ناله را با کوه میسنجم
درین بازار سنگ کم نمیگردد ترازویم
چو شبنم تا درین گلزار عبرت چشم وا کردم
حیا غیر از عرق رنگی دگر نگذاشت بر رویم
نگردی غافل از فیض سواد معنیام بیدل
تماشا بر سحر میخندد ازگلهای شببویم
همان یک رفتن دل میکند گرد آنچه میگویم
مپرس ازمزرع بیحاصل نشو و نمای من
چو تخم اشک میکارم گداز ناله میرویم
به چندین ناز خونم میچکد در پردهٔ حسرت
تغافل بسملم یعنی شهید تیغ ابرویم
ندارم از هجوم ناتوانی رنگ گرداندن
به رنگ سایه گر آتش نهی در زیر پهلویم
ز بس شخص نمودم آب شد از شرم پیدایی
عرق میچینم از آیینه گر تمثال میجویم
تو فرصت وانما تا من کنم تدبیر آرایش
به رنگ دود شمع از شانه دارد شرم گیسویم
به جا واماندهام چون شمع لیک از ننگ افسردن
به دوش شعله محمل میکشد عجز تک و پویم
نیام گوهر که هر یکقطره آبم بگذرد از سر
اگرتوفان مدّ چون موج بوسد پای زانویم
غرور هستیام با تیغ نازش بر نمیآید
به این گردن که میبینی به صد باریکی مویم
ز عدل ناتوانی ناله را با کوه میسنجم
درین بازار سنگ کم نمیگردد ترازویم
چو شبنم تا درین گلزار عبرت چشم وا کردم
حیا غیر از عرق رنگی دگر نگذاشت بر رویم
نگردی غافل از فیض سواد معنیام بیدل
تماشا بر سحر میخندد ازگلهای شببویم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.