هوش مصنوعی: این متن شعری از بیدل دهلوی است که به موضوعاتی مانند عشق، ناامیدی، فنا، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از ضعف انسان در برابر هوس‌ها، گذرایی عمر، و ناتوانی در رسیدن به کمال سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند بی‌خودی و وارستگی دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و فنا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۰۲

وارستگی ز حسن دگر می‌دهد نشان
عالم غبار دامن نازیست پر فشان

مردیم و همچنان خم و پیچ هوس بجاست
از سوختن نرفت برون تاب ریسمان

بر ظلم چیده‌اند کجان دستگاه عمر
دارد ز تیر آمد و رفت نفس‌ کمان

بیمغز جز شکست ز دولت نمی‌کشد
ازسایهٔ هما چه برد بهره استخوان

دل محو غفلت و نفسی در میانه نیست
من مرده‌ام به‌خواب و زخود رفته‌کاروان

ضعفم رسانده است به‌ جایی‌ که چون صدا
آیینه هم نداد ز تمثال من نشان

هستی به غیرپردهٔ روی فنا نبود
روشن شد این متاع به برچیدن دکان

عاشق کجا و آرزوی خانمان کجا
پروانه درکمین فنا دارد آشیان

پرواز بندگی به خدایی نمی‌رسد
ای خاک‌، خاک باش‌، بلند است آسمان

نومیدم آنقدر که اگر بسملم کنند
رنگ شکسته می‌شود از خون من روان

آوارهٔ سراب شعوریم و چاره نیست
ای بیخودی قدم زن و ما را به ما رسان

از درد عشق شکوهٔ اهل هوس بجاست
بیدل ز شعله هیزم تر نیست بی‌فغان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.