هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از بیدل دهلوی، به بیان درد عشق، محدودیت‌های زبان در انتقال معانی عمیق، و ناتوانی انسان در بیان کامل احساسات و تجربیات معنوی می‌پردازد. شاعر از زبان به عنوان ابزاری ناکافی برای بیان ذکر معشوق و درد عشق یاد می‌کند و به مفاهیمی مانند فنا، ظلم، و عافیت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خون' و 'خنجر زبان' ممکن است برای خوانندگان جوان تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۰۳

گر چه جز ذکرت نمی‌گنجد حدیثی در زبان
چون نگینم جای نام توست خالی‌بر زبان

درد عشق و ساز مستوری زهی فکر محال
خار پا چون آتش اینجا می‌کشد از سر زبان

مزرع اهل سخن شایستهٔ آفات نیست
رشحهٔ معنی نبندد ننگ خشکی بر زبان

نغمهٔ من اضطراب ایجاد ساز عالمی‌ست
عمر‌ها شد چون سخن‌پر می‌زنم در پر زبان

بگذر از لاف سخن پروازها پیداست چیست
در قفس تاکی تپد ای بیخبر یک هر زبان

تا فنا صورت نبندد زندگی بی‌لاف نیست
شعله دزدیدن ندارد جز به خاکستر زبان

غیر خون آبی ندارد ساغر جانکاه ظلم
گر همه ازکام بیرون افکند خنجر زبان

تا به رنگ خانهٔ چشم ایمن از آفت شوی
به‌که باشد همچو مژگانت برون در زبان

لب گشودن داشت آغوش وداع عافیت
چون دهان پسته بستم راه جنبش بر زبان

عجرما بیدل‌به تقریری دگرمحتاج نیست
موج در عرض شکست خود بود یکسر زبان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.