هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق ناکامی، رنج و ناامیدی است. شاعر از زندگی ناکام، دردهای بی‌پایان، بی‌فایده بودن تلاش‌ها و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. او از مفاهیمی مانند سوختن مانند شمع، بیهودگی فرصت‌های زندگی، و تحمل دردهای بی‌پایان برای رسیدن به آرزوهای دست‌نیافتنی یاد می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، همراه با توصیف رنج‌های روحی و ناامیدی، برای درک و تحلیل نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی مضامین مانند مرگ و بیهودگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۴۳

آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن
زین دو دم زندگیی تا به قیامت مردن

داغ یأسم‌که به‌کیفیت شمع است اینجا
آگهی سوختن و بستن چشم افسردن

فرصت هستی از ایمای تعین خجل است
صرفهٔ نقد شرر نیست ‌مگر نشمردن

پارسایی چقدر شرم فضولی دارد
بال سعی مگس و ناله به عنقا بردن

مشت خاکیم‌کمینگاه هوایی‌که مپرس
چه خیالست به پرواز عنان نسپردن

دل تنک حوصله و دشت تعلق همه خار
یا رب این آبله را چند توان آزردن

چه توان کرد به هر بی‌جگری‌ها بیدل
ناگزیریم ز دندان به جگر افشردن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.