هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و آشفته‌ای مانند اندوه، تنهایی، ترس و ناامیدی است. شاعر از تصاویری مانند چشم آهو، صحرا، شمع و دریا برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند. او از ناتوانی‌ها، اضطراب‌ها و رنج‌هایش می‌گوید و احساس می‌کند که در دنیایی پر از آشوب و بی‌ثباتی زندگی می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و روان‌شناختی موجود در شعر، همراه با تصاویر پیچیده و استعاره‌های سنگین، درک کامل آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این شعر更适合 افرادی که تجربه‌های زندگی بیشتری دارند و می‌توانند با احساسات پیچیده و تاریک آن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۲۵۰۶

در جنون جوش سویدا تنگ دارد جای من
چشم آهو سایه افکنده‌ست بر صحرای من

از هوا پروردگان نوبهار وحشتم
چون سحر از یکدگر پاشیدن است اجزای من

ناتوانیهای موجم کم نمی‌باید گرفت
رو به ناخن می‌کند بحر از تپیدنهای من

یکسر مویم تهی ازگریه نتوان یافتن
چشمی و ‌اشکی است همچون شمع‌ سر تا پای من

گاه اشک یأس وگاهی ناله عریان می‌شود
خلعت دل در چه‌کوتاهی ‌ست بر بالای من

شبنم وحشت‌کمین الفت‌پرست رنگ نیست
چشمکی دارد پری درکسوت مینای من

بسکه جولانگاه شوقم اضطراب آلوده است
جاده یکسر موج سیلابست در صحرای من

سایه در دشتی‌که صد محمل تمنا می‌کشد
می‌روم از خویش و امیدی ندارم وای من

سیر دیر و کعبه جز آوارگیهایم نخواست
شد هواگیر از فشار این مکانها جای من

بی‌رخت آیینهٔ نشو و نماگم‌کرد و سوخت
چون نگه در پردهٔ شب‌، روز ناپیدای من

سرکشیدنهای اشکم‌، غافل از عجزم مباش
آستان سجده می‌آراید استغنای من

غوطه درآتش زدم چون شمع و داغی یافتم
این‌ گهر بوده‌ست بیدل حاصل درباب من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.