هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق و رازآلود خود سخن می‌گوید، از ناله‌های درونی، نومیدی، و جستجوی معنا در زندگی. او از زیبایی بیان حقیقت با نزاکت، تنهایی، و از دست دادن رنگ‌های زندگی می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند پرواز روح، عشق، و حیرت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند نومیدی و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۲۸

حیرت آهنگم که می‌فهمد زبان راز من
گوش بر آیینه نه تا بشنوی آواز من

ناله‌ها در سینه از ضبط نفس خون کرده‌ام
آشیان لبریز نومیدی‌ست از پرواز من

حسن اظهار حقیقت پر نزاکت جلوه بود
تا به بزم آیم زخلوت سوخت رنگ ناز من

لفظ شد از خودفروشی معنی بیرنگی‌ام
نیست غیر از من ‌کسی چون بوی‌ گل غماز من

دل به هر اندیشه طاووس بهاری دیگر است
در چه رنگ افتاده است آیینهٔ ‌گلباز من

مشت خاکی بودم آشوب نفس گل کرده‌ام
ناله‌ای‌ کز سرمه جوشاندم بس است اعجاز من

داغ شو ای پرسش از کیفیت حال سپند
نغمه‌ای دارم‌ که آتش می‌زند در ساز من

گوش ‌گو محرم نوای پردهٔ عجزم مباش
اینقدر ها بسکه تا دل می‌رسد آواز من

با مزاج هستی‌ام ربطی ندارد عافیت
رنگ تصوبر دلم خونست و بس پرواز من

شمع را در بزم بهر سوختن آورده است
فکر انجامم مکن‌ گر دیده‌ای آغاز من

چشم تا بر هم زنم زین دامگاه آزاده‌ام
در خم مژگان وطن دارد پر پرواز من

اینقدر بیدل به دام حیرت دل می‌تپم
ره ز من بیرون ندارد فکر گردون تاز من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.