هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر پارسی‌گوی، بیانگر حالات عاطفی و روحی شاعر است. او از سختی‌های زندگی، عشق، و جستجوی معنا در هستی سخن می‌گوید. با تصاویر شاعرانه‌ای مانند موج گوهر، خاکستر، و گل، احساسات عمیق و پیچیده‌اش را به تصویر می‌کشد. شاعر از ناامیدی، عشق نافرجام، و جستجوی آرامش می‌گوید و در عین حال، به زیبایی‌های زندگی و امید نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۳۱

خم قامت نبرد ابرام طبع‌ سخت‌کوش من
گران شد زندگی اما نمی‌افتد ز دوش من

تسلی کشته‌ام چون مو‌ج گوهر لیک زین غافل
که خاکست اینکه می‌نوشد زبان بحر نوش‌ من

غم عمر تلف گردیده تا کی بایدم خوردن
ز هر امروز شامی دارد استقبال دوش من

چنین دیوانهٔ یاد بناگوش‌ که می‌باشم
که گوش صبح محشر پنبه دارد از خروش من

گریبان بایدم چون گل دمید از لب‌گشودنها
ز وضع غنچه حرف عافیت نشنید گوش من

چه می‌کردم اگر بی‌پرده می‌کردم تماشایت
ترا در خانهٔ آیینه دیدم رفت هوش من

نشاندن نیست آسان همچو موج‌ گوهر از پایم
محیط ازسرگذشت آسود تا یکقطره جوش من

به رنگی بی‌زبانم در ادبگاه نگاه او
که ‌گرد سرمه فریادی است از وضع خموش من

قیامت بود اگر خود را چنین آلوده می‌دیدم
مرا ازچشم خود پوشید فضل عیب پوش من

نمی‌دانم شکفتن تا کجا خرمن‌ کنم بیدل
سحر در جیب می‌آید تبسم‌گلفروش من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.