هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان حالات روحی و فلسفی خود می‌پردازد. او از حسرت، سردرگمی و احساس بی‌هویتی سخن می‌گوید و به تضاد بین فانی بودن و باقی بودن اشاره می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند آتش، خاک و گردون، احساس تنهایی و پوچی خود را بیان می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که وجودش مبهم و موهوم است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین دشوار است. همچنین، مضامین مربوط به پوچی و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۳۷

چنین کشتهٔ حسرت کیستم من
که چون ‌آتش ازسوختن زیستم من

نه شادم نه محزون نه خاکم نه ‌گردون
نه لفظم نه مضمون چه معنیستم من

نه خاک آستانم نه چرخ آشیانم
پری می‌فشانم کجاییستم من

اگر فانی‌ام چیست این شور هستی
وگر باقی‌ام از چه فانیستم من

بناز ای تخیل ببال ای توهم
که هستی‌گمان دارم و نیستم من

هوایی در آتش فکنده‌ست نعلم
اگر خاک گردم نمی‌ایستم من

نوایی ندارم نفس می‌شمارم
اگر ساز عبرت نی‌ام چیستم من

بخندید ای قدردانان فرصت
که‌ یک خنده برخویش نگریستم من

در این غمکده ‌کس ممیراد یارب
به مرگی‌که بی‌دوستان زیستم من

جهان گو به سامان هستی بنازد
کمالم همین بس‌که من نیستم من

به این یکنفس عمرموهوم بیدل
فنا تهمت شخص باقیستم من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.