هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق و پیچیده‌ی شاعر درباره‌ی عجز، تنهایی، بی‌پایگی و جستجوی معناست. شاعر با تصاویر شاعرانه‌ای مانند شمع، آبله‌ی پا، بال بسته، و آینه‌ی دریای بی‌حاصل، حالات درونی خود را توصیف می‌کند. او از ناتوانی در یافتن جایگاه خود، شکست‌های عاطفی، و احساس انفعال در هستی سخن می‌گوید. در نهایت، شعر به تنهایی مطلق شاعر و ارتباطش با معشوق (لیلا) ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین، برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۴۶

شمع صفت دیدنی‌ست عجز جنون زای من
سر به هوا می‌دود آبلهٔ پای من

بال فشان می‌روم لیک ندانم کجا
بر پر من بسته‌اند نامهٔ عنقای من

بسکه به رویم عرق آینهٔ شرم بست
ماند نهان از نظر صورت پیدای من

همقدم‌گرد باد تاختم از بیخودی
گردش ساغر شکست گردن مینای من

خجلت اعمال پوچ نامه به فردا فکند
روی ورق پشت‌ کرد مشق چلیپای من

تا ز نم انفعال صورتی آرم به‌عرض
دام نکرد از حباب آینه دریای من

با همه آزادگی منفعل هستی‌ام
حیف‌ که چین‌وار نیست دامن صحرای من

غیر فسوس از نفس یک سخنم‌ گل نکرد
هر چه شنیدم زدل بود همین وای من

ضعف به صد دشت و در می‌کشدم سایه‌وار
تا به‌ کجایم برد لغزش بی پای من

چند نفس خون کنم تا به‌ خود افسون‌ کنم
سوختم و وا نشد در دل من جای من

خواه ادب پروریم خواه گریبان دریم
غیردرین خیمه نیست جز من و لیلای من

داغ شو ای عاجزی نوحه‌ کن ای بیکسی
با دو جهان شد طرف‌ بیدل تنهای من
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.