هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر سبک هندی، سرشار از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی است. شاعر از طوفان‌های درونی، وحشت، عشق، جنون و جستجوی معنوی سخن می‌گوید. او از عناصری مانند دریا، موج، باد، شمع و آیینه برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند. شعر به مفاهیمی مانند ناپایداری وجود، رنج‌های روحی و عشق الهی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن از نظر زبانی پیچیده و پر از استعاره‌های عمیق است که درک آن نیاز به دانش ادبی و بلوغ فکری دارد. مضامین عرفانی و فلسفی آن نیز برای نوجوانان ممکن است سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۴۵

دهر، توفان دارد از طبع جنون پیمای من
قلقلی دزدیده است این بحر از مینای من

نیست خالی یک کف خاک از غبار وحشتم
چون نفس می‌جوشد از هر دل تپیدنهای من

غنچه را جز شوخی رنگ آفتی دربار نیست
خودنمایی می‌دهد آخر به باد اجزای من

هر نفس‌ کز دل کشیدم خامشی افشاند بال
می‌زند موج از زبان ماهیان دریای من

بسکه افشردم قدم در خاک راه نیستی
همچو شمع آخرسر من‌گشت نقش پای من

صافی دل در غبار عرض استعداد رفت
موج می شد جوهر آیینهٔ مینای من

راه از خود رفتنم از شمع هم روشن‌تر است
جاده پرداز است برق ناله در صحرای من

حسن هرجا جلوه‌گر شد عشق می‌آید برون
عرض مجنون می‌دهد آیینهٔ لیلای من

تا قیامت بایدم سرگشتهٔ پرواز بود
دام دارد بر هوا صیاد بی‌پروای من

همچو برق آغوش از وحشت مهیا کرده‌ام
طول صد عقبا امل صرفست بر پهنای من

پردهٔ تحقیق بیدل تا کجا خواهی شکافت
عالمی دارد نهان کیفیت پیدای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.