هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بی‌دل، شاعر فارسی‌زبان، سرشار از تصاویر شاعرانه و مضامین عشق، جنون، بی‌قراری و جستجوی معناست. شاعر از عشق به عنوان تنها رنگ حقیقی زندگی یاد می‌کند و از رنج‌ها و بی‌قراری‌های خود در این راه می‌گوید. او جهان را سرشار از اضطراب و ناآرامی می‌بیند و آرامش را تنها در سایه‌ی عشق و رهایی از تعلقات می‌جوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۵۳

جنون ما بیابانهاست از آوارگی بیرون
چو مجنون‌ کاش سازد گرد ما با دامن هامون

سراغ عافیت از برگ برگ این چمن جستم
کجا آرام کو راحت جهانی می‌تپد در خون

مقیم سایهٔ بید از چمن دارد فراغتها
به رفع بی‌کسی‌کم نیست مو هم برسر مجنون

درین ‌گلزار ممکن نیست از تحقیق گلچیدن
ز دامان زمین یکچشم حیران گیر تا گردون

تبسم نسخه از لعلش‌که دارد تاب بردارد
رگ یاقوت می‌گردد نمایان زین خط موزون

فنون نرگسش هر جا کتاب سحر پردازد
به جیب خم نگاه چشم حیرانست افلاطون

تب شوق که می‌جوشد ز مغز استخوان من
که از نبضم چوتار شمع آتش می‌جهد بیرون

سواد ا‌ضطراب موج این توفان نشد روشن
حباب آن به‌ که عینک بشکند در دیدهٔ جیحون

گرفتم وا‌شکافی پردهٔ رمز نفسها را
چه خواهی خواند جز اوهام از این سطر هوا مضمون

به‌غیر از عشق رنگی نیست حسن بی‌نیازی را
همه گر نام لیلی برده‌ای ‌گل می‌کند مجنون

مپرسید از نسیم ناتوان پرواز ایجادم
دم صبح ازل بودم نفس گل کرده‌ام اکنون

به این عجزی‌ که در بنیاد طاقت دیده‌ام بیدل
مگر کوهی شوم تا ناله پردازم من محزون
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.