هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی، به موضوعاتی مانند جستجوی معنویت، رهایی از قید و بندهای دنیوی، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر از زبان بلبل و پروانه، به بیان درد دوری از وطن حقیقی (معنوی) و سوختن در راه عشق می‌پردازد. همچنین، به نقد صورت‌پرستی و وهم‌های دنیوی پرداخته و بر اهمیت رسیدن به حقیقت تاکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. این متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد که معمولاً در سنین پایین‌تر به دست نمی‌آید.

غزل شمارهٔ ۲۵۹۴

ما غربت آشیانیم ای بلبلان وطن‌ کو
هر چند پر فشانیم پرواز آن چمن کو

از شمع بزم مقصود نی شعله‌ای‌ست نی دود
باید پری به هم سود پروانه سوختن کو

ما را برون آن در پا در هوا خروشی‌ست
آنجاکه خلوت اوست امکان یاد من‌کو

چندی به قید هستی مفت است رقص و مستی
هر گه قفس شکستی اشغال پر زدن کو

افسانه گرم دارد هنگامهٔ توهم
از بوی یوسف امروز جز حرف پیرهن کو

خلقی به وهم هستی نامحرم عدم ماند
هر حرف کز لبش جست نالید کان دهن کو

صورت‌پرستی از خلق برد امتیاز معنی
هر چند کعبه سنگ است تسکین برهمن کو

آیینه‌داری وهم برق افکن شعور است
از شمع اگر بپرسی می‌کند انجمن‌کو

عمر و شرار یکسر محمل‌کش وداعند
ای برقتاز فرصت جز رفتن آمدن کو

سر رشته‌ای ندارد پیچ و خم تعلق
از طره‌ام نشان ده تا گویمت شکن‌ کو

تسکین هر غباری بر دامنی نوشتند
آواره‌گرد یأسم یارب نصیب من‌ کو

بید‌ل لباس هستی تاکی شود حجابت
ای غرهٔ تعین آن خرقهٔ‌کهن‌کو
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.