هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی همچون عشق، ناامیدی، غرور، و رنج‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند شکنج، عزت، نخوت شاهی، عشق نافرجام، و ناامیدی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، اژدها، و یاقوت، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، استفاده از استعاره‌های پیچیده، و بیان احساسات سنگین مانند ناامیدی و رنج عشق، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. این محتوا更适合 افرادی که تجربه‌های زندگی بیشتری دارند و می‌توانند با مضامین آن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۲۶۰۰

در شکنج عزتند ارباب جاه
آب‌گوهر بر نمی‌آید ز چاه

نخوت شاهی دهان اژدهاست
شمع را در می‌کشد آخرکلاه

عمرها شد می‌تپد بی‌روی دوست
چون رگ یاقوت در خونم نگاه

در خیالش محو شد آثار من
این‌کتان را شست آخر نور ماه

در ادبگاه خم ابروی او
ماه نو دارد زبان عذر خواه

خانهٔ مجنون ما هم دود داشت
روزن چشم غزالان شد سیاه

شعله ی ما را درین آفت سرا
جز به خاکستر نمی‌باشد پناه

ناامیدی دستگاه زندگیست
تاروپود کسوت صبح است آه

شرم دار ای سرکش از لاف غرور
نیست بال شعله‌ات جز برگ کاه

باغ و بستان پر مکرر می‌شود
جانب دل هم نگاهی‌گاه گاه

در تماشاخانهٔ آیینه‌ام
می‌شود جوهر چو می‌سوزد نگاه

عشق را بر نقص استعداد من
گریهٔ ابر است بر حال گیاه

می‌گدازد شمع و از خود می‌رود
کای به خود واماندگان این است راه

دم مزن بیدل اگر صاحبدلی
محرم آیینه راکفر است آه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.