هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از استعاره‌های پیچیده و تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند حیرت، ناتوانی در درک حقیقت، موهوم بودن هستی، و تقلای انسان برای فهم جهان می‌پردازد. شاعر با نگاهی عمیق به آینه به عنوان نماد حقیقت، از ناتوانی خود در درک کامل آن سخن می‌گوید و بر موهوم بودن دنیا و هستی انسان تأکید می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان انتزاعی، ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۳۰

حیرت حسن‌ که زد نشتر به ‌چشم آینه
خشک می‌بینم رگ جوهر به چشم آینه

چارهٔ مخموری دیدار نتوان یافتن
دیده‌ام خمیازهٔ دیگر به چشم آینه

برق حیرت دستگاه جرات نظاره سوخت
تاب روی‌کیست آتشگر به چشم آینه

عجز بینش آشیان پرداز چندین جلوه است
بشکن ای نظاره بال و پر به چشم آینه

اینقدر گستاخ رویی دور از ساز حیاست
کاش مژگان بشکند جوهر به چشم آینه

صافی دل بر نمی‌دارد تمیز نیک و بد
گرد موهومی‌ست خیروشربه چشم آینه

عرض حال خویش وقف بی‌تمیزی‌کرده‌ام
داده‌ام رنگ خیالی گر به‌ چشم آینه

نقش امکان در بهار حیرتم رنگی نبست
شسته‌ام عمری‌ست این دفتر به چشم آینه

گر همه وهم است بیداری‌، طرب مفت خیال
می‌کشد تمثال هم ساغر به چشم آینه

گرد عمر رفته هم از عالم دل جسته است
گر نفس پی‌گم‌کند بنگر به چشم آینه

رنج بینش بود بیدل هستی موهوم ما
مو شدیم از پیکر لاغر به چشم آینه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.