هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر از رنجها، ناامیدیها و جستجوی بیثمر او در زندگی است. او از بیتأثیری نالههایش، دوری از آرزوها، و رنجهای روحی و جسمی میگوید. شاعر به دنبال آرامش و معنایی در زندگی است، اما تنها با ناکامی و اندوه مواجه میشود. این شعر پر از استعارهها و تصاویر شاعرانه است که عمق درد و تنهایی او را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۶۴۷
شده عمرها که نشاندهام به کمین اشک چکیدهای
دلکی ز نالهٔ بیاثر گرهی ز رشته بریدهای
بهکجاست آنهمه دسترس که زنم ز طاقت دل نفس
چو حباب میکشم از هوس عرقی به دوش خمیدهای
من برق سیر جنون قدم بهکدام مرحله تاختم
که چو شمع شد همه عضو من کف پای آبله دیدهای
ز خمار فطرت نارسا به دو جام شعله فسون برآ
زده شور مستیام این صدا بهدماغ نشئه رسیدهای
حذر از فضولی عز و شان که مباد دردم امتحان
هوست ز نقش نگین خورد غم پشت دستگزیدهای
به خیال گوشهٔ عافیت چو غبار هرزه فسردهام
بهکجاست همت وحشتی که رسم به دامن چیدهای
ز وداع فرصت پرفشان به کدام ناله دهم نشان
نگر این جریده رقم زنم به خط غبار رمیدهای
به فنا مگر شود آشکار اثر سجود دوام من
ز حیا به جبهه نهفتهام خط بر زمین نکشیدهای
ز قبول معنی دلنشین نیام آنقدر به اثر قرین
که به گوش منکشد آفرین سخن ز کس نشنیدهای
نه زشور انجمنم خبر نه به شوخی چمنم نظر
مژهای چو چشم گشودهام به غبار رنگ پریدهای
من بیدل از چمن وفا چو دل شکسته دمیدهام
ثمر نهال ندامتی به هزار ناله رسیدهای
دلکی ز نالهٔ بیاثر گرهی ز رشته بریدهای
بهکجاست آنهمه دسترس که زنم ز طاقت دل نفس
چو حباب میکشم از هوس عرقی به دوش خمیدهای
من برق سیر جنون قدم بهکدام مرحله تاختم
که چو شمع شد همه عضو من کف پای آبله دیدهای
ز خمار فطرت نارسا به دو جام شعله فسون برآ
زده شور مستیام این صدا بهدماغ نشئه رسیدهای
حذر از فضولی عز و شان که مباد دردم امتحان
هوست ز نقش نگین خورد غم پشت دستگزیدهای
به خیال گوشهٔ عافیت چو غبار هرزه فسردهام
بهکجاست همت وحشتی که رسم به دامن چیدهای
ز وداع فرصت پرفشان به کدام ناله دهم نشان
نگر این جریده رقم زنم به خط غبار رمیدهای
به فنا مگر شود آشکار اثر سجود دوام من
ز حیا به جبهه نهفتهام خط بر زمین نکشیدهای
ز قبول معنی دلنشین نیام آنقدر به اثر قرین
که به گوش منکشد آفرین سخن ز کس نشنیدهای
نه زشور انجمنم خبر نه به شوخی چمنم نظر
مژهای چو چشم گشودهام به غبار رنگ پریدهای
من بیدل از چمن وفا چو دل شکسته دمیدهام
ثمر نهال ندامتی به هزار ناله رسیدهای
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.