هوش مصنوعی: این متن به موضوع فریب و نیرنگ در روابط انسانی می‌پردازد. شاعر از فریبکاری در میان مسلمانان، طبیعت، عشق و حتی موجودات کوچک مانند مورچه‌ها انتقاد می‌کند. او از این که عقل و اندیشه‌های انسان به سمت فریب دیگران گرایش دارند، ابراز تاسف می‌کند و به پیامدهای منفی این رفتار اشاره می‌نماید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فریب و نیرنگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۴۹

چرا کوشَد مُسلمان در مُسلمان را فَریبیدن؟
بَسی صَنْعت‌ نمی‌باید پَریشان را فَریبیدن

بِدَرّیدی همه هامون زِ نَقْشِ لیلی و مَجْنون
ولی چَشمَش‌ نمی‌خواهد گِرانْ جان را فَریبیدن

نمی آید دریغْ او را چو دریا گوهراَفْشانی
ولیکِن تو رَوا داری بِدین آن را فَریبیدن؟

مُعلِّم خانه چَشمَش چه رَسْم آوَرْد در عالَم
که طَمْع افتاد موران را سُلَیمان را فَریبیدن

دِلَم بِدْرید زَ انْدیشه شِکَسته گشته چون شیشه
که عقل از چه طَمَع دارد نَهان دان را فَریبیدن؟

بَرآمَد عالَم از صَیقل چو جَنْدَرخانه شُد گیتی
که بِشْنیدند کو خواهد مَلیحان را فَریبیدن

هر اندیشه که بَرجوشَد رَوان گردد پِیِ صیدی
نَمَک‌ها را هَوَس چِبْوَد؟ نَمَکدان را فَریبیدن

پلیدی را بیاموزد بر آبِ پاک اَفْزودن
کلیدی را بیاموزد کلیدان را فَریبیدن

چو لَوْنالَوْن می‌داند شِکَنجه کردن آن قاهِر
چه رَغْبَت دارد آن آتشْ سِپَندان را فَریبیدن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.