هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند گذرایی زندگی، بی‌ثباتی دنیا، حسرت، ناامیدی و جستجوی معنا در میان رنج‌های وجودی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند دود، گلزار کم‌فرصت و زخم‌های نمک‌سود، به بی‌ثباتی و رنج‌آلودگی جهان اشاره می‌کند و از حیرت و حسرت به عنوان عناصر اصلی تجربه‌ی انسانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، مانند گذرایی زندگی، ناامیدی و حسرت، برای درک و تجربه‌ی مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد تا بتواند با مضامین سنگین و پیچیده‌ی آن ارتباط برقرار کند.

غزل شمارهٔ ۲۶۸۲

مکش رنج تأمل‌ گر زیان خواهی و گر سودی
درنگ عالم فرصت نمی‌باشد کم از دودی

جهان یکسر قماش کارگاه صبح می‌بافد
ندارد این ‌کتان جز خاک حسرت تاری و پودی

خیال آباد امکان غیر حیرت بر نمی دارد
بساط خودنماییها مچین بر بود و نابودی

درین گلزار کم فرصت کدامین صبح و کو شبنم
عرقها می‌شمارد خجلت انفاس معدودی

خیال آشیان نوبهار کیست حیرانم
که می‌بالد ز چشمم حیرت بوی‌ گل اندودی

شکرخند کدامین غنچه یارب بسملم دارد
که چون صبحم سراپا پیکر زخم نمکسودی

از این سودا که من در چارسوی نُه فلک دارم
همین در سودن دست ندامت دیده‌ام سودی

به هر سو بنگری دود کباب یاس می‌آید
به غیر از دل ندارد مجمر کون و مکان عودی

تو هم‌در آرزوی سیم و زر زنار می‌بندی
مکن طعن برهمن‌ گر کند از سنگ معبودی

علاج زندگی بی نیستی صورت نمی‌بندد
چو زخم صبح دارم در عدم امید بهبودی

به چندین داغ آهی از دل ما سر نزد بیدل
چراغ لالهٔ ما نیست تهمت قابل دودی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.