هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی به معشوق خود سخن می‌گوید. او از شادی‌های ناشی از این عشق و رنج‌های ناشی از دوری و تقصیرهای ناخواسته می‌گوید. شاعر از دعا و التماس به درگاه معشوق و تجربه‌های روحانی و عرفانی که در این راه داشته، سخن می‌گوید. در نهایت، او از تجربه‌ی نوشیدن جامی که معشوق به او پیشکش کرده و تأثیر عمیق آن بر روح و جان خود صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۸۵۳

چو اُفتم من زِ عشقِ دل به پایِ دِلْرُبایِ من
از آن شادی بیاید جان نَهان اُفْتَد به پایِ من

وَگَر روزی در آن خِدمَت کُنم تَقصیر ناگاهان
شود جانْ خَصْمِ جانِ من کُند این دلْ سِزای من

سَحَرگاهی دُعا کردم که جانَمْ خاکِ پایِ او
شنیدم نَعْره آمین زِ جان اَنْدَر دُعایِ من

چگونه راه بُرد این دلْ به سویِ دِلْبَرِ پِنهان؟
چگونه بویْ بُرد این جان که هست او جانْ فَزایِ من؟

یکی جامی به پیشَم داشت و من از ناز گفتم نی
بِگُفتا نی مگو بِسْتان برایِ من برایِ من

چو یک قَطره چَشیدم من زِ ذوقْ اَنْدَر کَشیدم من
یکی رَطْلی که شُد بویَش دَرین رَهْ رَهْنمایِ من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.