هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبان پیچیده و استعاری، به موضوعاتی مانند عشق، رهایی از تعلقات دنیوی، حیرت و تفکر در هستی، و بی‌نیازی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند آینه، سنگ، گل، و پرنده‌ی عنقا برای بیان احساسات عمیق و فلسفی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۰۴

مژه بهم نزنی آینه به زنگ نگیری
فضای مشرب دل حیرت‌ست تنگ نگیری

خم نگین نخورد نام بی‌نیازی همت
حذر که راه سبکتازبت به‌ سنگ نگیری

قفای زانوی انجام اگر دهند نشانت
وطن به ‌سایهٔ دیوار نام و ننگ نگیری

به وحشتی ز تعلق برآ که چون پر عنقا
مصورت‌ کند ایجاد نقش و رنگ نگیری

اگر به بوی دل خسته تر کنند دماغت
گلی دگر که ندارد جهان به چنگ نگیری

زده‌ست عشق تو سنگی به ‌شیشه خانهٔ رنگم
ز خود برآمدنم را کم از ترنگ نگیری

چو دین و دل ‌که به مستی نشد مسخر چشمت
به ساغری‌ که‌ گرفتی چرا فرنگ نگیری

کسی نبرد سلامت ز آه سوخته جانان
ز خود سری سر این‌ کوچهٔ تفنگ نگیری

خطی‌ست جلوه‌گر از پردهٔ منقش دیبا
که زینهار به بازی دم پلنگ نگیری

مبند محمل امروز بر تصور فردا
طرب شتاب ندارد تو گر درنگ نگیری

به عشق اگر شوی آگه ز خواب راحت بیدل
عجب‌ که بالش ناز از پر خدنگ نگیری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.