هوش مصنوعی: این شعر به بازتابی عمیق از دوران کودکی و گذر زمان می‌پردازد. شاعر با یادآوری خاطرات شیرین و بی‌غبار کودکی، درد فراموشی و دوری از آن روزها را بیان می‌کند. همچنین، تضاد بین معصومیت کودکی و دشواری‌های بزرگسالی، و تأثیر زمان بر زندگی انسان از مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی درباره گذر زمان و حسرت دوران کودکی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شاعر نیاز به تجربه زندگی برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۵۲

ای هوش‌! سخت داغیست‌، یاد بهار طفلی
تا مرگ بایدت بود شمع مزار طفلی

قد دو تا درین بزم آغوش ناامیدیست
خمیازه کرد ما را آخر خمار طفلی

ای عافیت تمنا مگذر ز خاکساری
این شیوه یادگارست از روزگار طفلی

ای غافل از نهایت تا کی غم بدایت
مو هم سفید کردی در انتظار طفلی

ای واقف بزرگی آوارگی مبارک
منزل نماند هر جا بستند بار طفلی

ما را ز جام قسمت خون خوردنی است اما
امروز ناگوارست آن خوشگوار طفلی

تا روزگار سازد خالی به دیده جایت
چون اشک برنداری سر از کنار طفلی

چشمم به پیری آخر محتاج توتیا شد
می‌داشت کاش گردی از رهگذار طفلی

انجام پختگی بود آغاز خامی من
تا حلقه‌گشت قامت‌کردم شکار طفلی

تا خاک یأس بیزم بر فرق اعتبارات
یکبارکاش سازند بازم دچار طفلی

بر رغم فرع گاهی بر اصل هم نگاهی
تاکی بزرگ بودن ای شیرخوار طفلی

از مهد غنچه خواندیم اسرار این معما
کاسودگی محال است بی‌اعتبار طفلی

آخر ز جیب پیری قد خمیده گل کرد
رمزکچه نهفتن در روزگار طفلی

بر موی پیری افتاد امروز نوبت رنگ
زد خامه در سفیداب صورت نگار طفلی

امروزکام عشرت از زندگی چه جویم
رفت آن غباربیدل با نی سوارطفلی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.