هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند انتظار، عجز، نیستی، و رنج‌های بشری می‌پردازد. شاعر با تصاویر شاعرانه‌ای مانند آیینه، گل، شبنم، و خاک، حالات روحی و عرفانی خود را بیان می‌کند. او از رنج‌های وجودی، ناپایداری دنیا، و جستجوی آرامش در میان آشوب سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری از زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۵۴

دیده‌ای داریم محو انتظار مقدمی
یارب این آیینه را زان ‌گل حضور شبنمی

آنکه در یکتاییش وهم دویی را بار نیست
چون ‌کنم یادش مقابل می‌شوم با عالمی

گریه‌گو خجلت ‌فروشیهای عرض درد اوست
از عرق در پرده‌های دیده می‌دزدم نمی

چشمهٔ خونی دگر دارد بن هر موی من
خاک ‌گردم تا به چندین زخم پاشم مرهمی

چون هلالم دستگاه عاجزی امروز نیست
در عدم بر استخوانها جبهه می‌دیدم خمی

ای بهار نیستی از قدر خود غافل مباش
هر دو عالم خاک شد تابست نقش آدمی

سنگ اگر گردی شرر خواهد کشیدن محملت
نیست این آسودگیها جز کمینگاه رمی

از گزند امتداد روز و شب غافل مباش
بر سراپای تو پیچیده‌ست مار ارقمی

مایل قطع وفا تا چند خواهی زیستن
تیغ‌ کین را جز تنک رویی نمی‌باشد دمی

با کمال عجز بیدل بی‌نیازی جوهریم
در شکست ما کلاه آراییی دارد خمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.