هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند حجاب و عریانی، سرنوشت، تلاش و رهایی، وحدت و کثرت، و مرگ و زندگی می‌پردازد. شاعر از تضادهای درونی و بیرونی انسان سخن می‌گوید و به دنبال رهایی از قید و بندهای مادی و معنوی است. تصاویری مانند سجده کردن، پرواز، قفس، و اشک به کار رفته‌اند تا احساسات عمیق و پیچیده‌ی شاعر را بیان کنند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۷۶

نشد حجاب خیالم غبار جسمانی
حباب رانه ز پیراهن است عریانی

جز اینقدر نشد از سرنوشت من ظاهر
که سجده می‌چکدم چون نگین ز پیشانی

چو شمع دام امید است سعی پروازم
سزد که رنگ قفس ریزم از پر افشانی

به خاک تا نشود ساز ما و من هموار
نفس نمی‌گذرد از تلاش سوهانی

ز پیچ و تاب نفس عالمی جبون قفس است
چوگرد باد تو هم‌ دسته کن پریشانی

سفر گزیده به فکر وطن چه پردازد
دوباره مرغ نگردد به بیضه زندانی

نوای عیش تو تا رشتهٔ نفس دارد
ز سطر نسخهٔ زنجیر ناله می‌خوانی

به مرگ نیز همان حب جاه خلق بجاست
مگر همابرد از استخوان گرانجانی

گداز ما چونگه آنسوی نم افتاده است
دل و دماغ چکیدن به اشک ارزانی

غبارکثرت امکان حجاب وحدت نیست
شکوه شعله به خاشاک چند پوشانی

جنون به‌ کسوت ناموس جلوه‌ها دارد
چو اشک، آینه صیقل مزن ز عریانی

چو خامه ‌گر به خموشی به سر بری بیدل
تو نیز راز دل خلق بر زبان رانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.