هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند قناعت، تلاش، حیرت، خموشی و رهایی از غفلت می‌پردازد. شاعر از تجربیات خود در مواجهه با نارسایی‌ها و یافتن آرامش در طبیعت سخن می‌گوید و بر اهمیت بیداری از خواب غفلت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۲۸۰۷

درتن ویرانه بی‌سعی قناعت وانشد جایی
به دامن پاکشیدم یافتم آغوش صحرایی

به سعی خویش می‌نازم‌که بااین نارساییها
شدم خاک و رساندم دست تا نقش‌کف پایی

نمی‌باشد پریشان بالی نظاره شبنم را
به دیوان تحیر نیست بر هم خورده اجزایی

دلت مرد از سخن سازی در عزم خموشی زن
که جز ضبط نفس اینجا نمی‌باشد مسیحایی

درین دریا نگاهی آب ده سامان مستی ‌کن
که دارد هر حیا جامی و هر قطره مینایی

نفس سرمایهٔ این چار سوییم ای هوس شرمی
بضاعتها پر افشانی‌ست ‌کو سودی چه سو‌دایی

ز خواب غفلت هستی‌که تعبیر عدم دارد
توان بیدار گردیدن اگر برخود زنی پایی

ز یادت رفته است افسانهٔ بزم ازل ورنه
نمی‌باشد جز افسون سخن پنهان و پیدایی

جهانی صید حیرت بود هر جا چشم واکردم
ندیدم چون‌ گشاد بال مژگان چنگ‌ گیرایی

به درد بی‌نگاهی درهم افشردست مژگانم
خرامی تا رساند حیرت آغوش پهنایی

ندانم فرش تسیلم سر راه‌ که ام بیدل
به دامن ‌گردی از خود داشتم افشانده‌م جایی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.