هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که از مفاهیمی مانند حیرت، عشق، جستجوی معنوی، و رهایی از خود سخن می‌گوید. شاعر از دوری از خویشتن و وابستگی به معشوق (چه الهی چه انسانی) می‌گوید و از سردرگمی در جهان هستی و جستجوی حقیقت پرده برمی‌دارد. تصاویری مانند غبار راه، آیینه، خرابات، و عنقا نشان‌دهنده‌ی مفاهیم عرفانی و نمادین هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اصطلاحات و نمادها نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارند که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۸۰۸

ز خویش رفته‌ام اما نرفته‌ام جایی
غبار راه توام تا کی‌ام زنی پایی

تحیر تو ز فکر دو عالمم پرداخت
به جلوه‌ات‌که نه دین دارم و نه دنیایی

نشسته‌ام به ادبگاه مکتب تحقیق
هزار اسم‌ گره بسته در معمایی

رموز حیرت آیینه‌ کیست در یابد
اقامت در دل نیست بی‌تقاضایی

مقیم‌ کنج خرابات زحمتیم همه
گمان مبر که برون افتد از خمش لایی

ز ساز دهر مگو کوک عبرتست اینجا
سپند سوخته‌ای یا ترنگ مینایی

نشانده است جهان را در آتشی‌ که مپرس
جمال در نظر و انتظار فردایی

درین قلمرو وحشت چه مردمک چه نگاه
جنون دمانده خط از نقطهٔ سویدایی

نظر به حیرت تصویر هند باخته‌ام
کزین سیه قلمان برنخاست لیلایی

به آن‌ خمی‌که جنون چین دامنم پرداخت
چو گردباد شکستم کلاه صحرایی

چو صبح می‌روم از خویش تاکجا برسم
به هر نفس زدنم پرگشاست عنقایی

غرور خودسری از پست‌فطرتان بید‌ل
دمیده آبله‌ای چند ازکف پایی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.