هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، ناامیدی، هستی و عدم، و جستجوی معنا در زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند گل، رنگ‌های پریده، کشتی شکسته، و حباب برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به این نتیجه می‌رسد که هستی همان عدم است و جستجوی انسان برای یافتن معنا اغلب با ناامیدی مواجه می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند.

غزل شمارهٔ ۲۸۲۰

بر هرگلی دمیده‌ست افسون آرزوبی
بوی شکسته رنگی رنگ پریده بویی

ناموس ناتوانی افتاده بر سر هم
رنگ شکسته دارد بر ششجهت غلویی

سازی که چینی دل ناز ترنمش داشت
روشن شد آخر کار از پرده تار مویی

درکاروان هستی یک جنس نیستی بود
زین چار سو گزیدیم دکان چارسویی

تدبیر خانمانت در عشق خنده دارد
کشتی شکسته آنگه غمخواری سبویی

از هر سری درین بحر ناز حباب ‌گل ‌کرد
مست شناست اینجا بیمغزی کدویی

تا چشم باز کردیم با تو چه ساز کردیم
بر ما چو نی ستم کرد آوازی و گلویی

چون‌گرد باد زین دشت صد نخل بی‌ثمر رست
ما نیزکرده باشیم بی ‌پا و سر نمویی

جوش و خروش عشقیم زیر و بم هوس چیست
هر پشه در طنینش دارد نهنگ هویی

هستی همان عدم بود، نی کیفی و نه کم بود
در هر لب و دهانی من داشته‌ست اویی

در معبدی که پاکان از شرم آب گشتند
ما را نخواست غفلت تر دامن وضویی

چون شمع تا رسیدیم در بزمگاه قسمت
یاران نشاط بردند ما داغ شعله خویی

دل بر چه داغ مالیم سر بر چه سنگ ساییم
ما را نمی‌دهد بار آیینه پیش رویی

بیدل گذشت خلقی ماْیوس تشنه‌کامی
غیر از نفس درین باغ آبی نداشت جویی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.