هوش مصنوعی: این متن به توصیف عشق و مذهب عاشقانه می‌پردازد که در آن تضادها و تناقض‌های عشق به تصویر کشیده شده‌است. عشق در این متن به عنوان چیزی توصیف می‌شود که در ظاهر متناقض است اما در باطن عمیق و معنادار است. شاعر از عشق به عنوان مذهبی یاد می‌کند که در آن همه چیز برعکس است و حتی کفر و ایمان، سنگ و مرجان، بخل و احسان، و جرم و غفران در هم آمیخته‌اند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از مفاهیم متناقض و پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۶۹

رو مَذهبِ عاشق را بَرعَکسِ رَوِش‌ها دان
کَزْ یارْ دروغی‌ها از صِدقْ بِهْ و اِحْسان

حال است مُحالِ او مُزد است وَبالِ او
عدل است همه ظُلْمَش داد است ازو بُهتان

نَرم است دُرُشتِ او کعبه‌‌ست کُنِشْتِ او
خاری که خَلَد دِلْبَر خوش تَر زِ گُل و ریحان

آن دَم که تُرُش باشد بهتر زِ شِکَرخانه
وان دَم که مَلول آید خوشْ بوس و کِنار است آن

وان دَمْ که تو را گوید وَاللّهْ زِ تو بیزارم
آن آبِ خَضِر باشد از چَشمه‌گَهِ حیوان

وان دَم که بگوید نی در نیش هزار آری
بیگانگی‌‌‌‌اَش خویشی در مَذهَبِ‌ بی‌خویشان

کُفرش همه ایمان شُد سَنگَش همه مَرجان شُد
بُخْلَش همه اِحْسان شُد جُرمَش هَمِگی غُفْران

گَر طَعنه زنی گویی تو مَذهَبِ کَژْ داری
من مَذهَبِ ابرویش بِخْریدم و دادم جان

زین مَذهَبِ کَژْ مَستَم بس کردم و لب بَستَم
بَردار دلِ روشن باقیش فرو می‌خوان

شَمسُ الْحَقِ تبریزی یا رَب چه شِکَرریزی
گویی زِ دَهانِ من صد حُجَّت و صد بُرهان
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.